مقاله پژوهشی جنسی و مارکرهاي التهابی زنان مبتلا به آسم *اعظ م زرنش ان: دانشجوي zarneshan@azaruniv.ac.ir محمدرضا ذوالفقاري: استادیارفیزیولوژي مهدیا غلام نژاد: استادیار و فوق تخصص ریه گروه بیماریه يا دکتري فیزیولوژي ورزشی گروه فیزیولوژي ورزشی دانشکده علوم ورزش ی دانشگاه ارومیه ارومیه ایران (*نویسنده مسي ول). ورزشی گروه فیزیولوژي ورزشی دانشکده علوم ورزشی دانشگاه ارومیه ارومیه ایران. zolfaghari60@gmail.com داخلی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه ارومیه ایران. gholamnejadm@gmail.com مهدي یوسفی: استادیار ایمونولوژي گروه ایمونولوژي دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز تبریز ایران. mehdi_yusefi@yahoo.com چکیده تاریخ دریافت: 96/1/28 تاریخ پذیرش: 96/3/27 زمینه و هدف: شیوع و شدت آسم بعد از بلوغ در زنان بیشتر از مردان است. محققان به اثر هورمونهاي جنسی در واسطههاي التهابی اشاره میکنند. فعالیت بدنی در کاهش التهاب و سطوح هورمونهاي جنسی و بهبود عملکرد ریوي بیماران آسمی موثر است. از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرینات هوازي بر تغییرات هورمونهاي جنسی و مارکرهاي التهابی در اواسط فاز لوتي ال زنان مبتلا به آسم بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است که در آن 24 زن مبتلا به آسم خفیف تا متوسط و دوره جنسی منظم انتخاب و به دو گروه تمرین (13 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین در برنامه تمرینی هوازي سه روز در هفته و هر جلسه 60 دقیقه شرکت کردند. قبل و بعد از آخرین جلسه تمرین و در اواسط فاز لوتي ال استروژن پروژسترون و مارکرهاي التهابی خونی اندازه گیري شدند.داده ه يا تحقیق با استفاده از آزمونه يا آماري t وابسته t مستقل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: 21 نفر (12 نفر تمرین و 9 نفر کنترل) پروتکل را کامل کردند. بعد از 12 هفته تمرینات هوازي کاهش معنیداري در سطح سرمی اینترلوکین 5 (3/87-=t,0/001=p) اینترلوکین (2/68-=t 4,0/026=p) و درصد حجم بازدمی قوي در ثانیه اول (2/22=t,0/039=p) گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. مدل رگرسیون خطی نشان داد که کاهش غلظت پروژسترون به صورت معنیدار در کاهش سطح سرمی اینترلوکین 5 نقش دارد.(p=0/01, t=3/14, R 2 =0/497) نتیجهگیري: مطالعه حاضر نشان داد که 12 هفته برنامه تمرینی هوازي از طریق تغییرات سطح پروژسترون میتواند نقش مفیدي در کاهش برخی از مارکرهاي التهابی سرم زنان مبتلا به آسم داشته باشد. کلیدواژهها: تمرینات هوازي زنان آسمی استروژن پروژسترون مارکرهاي التهاب مقدمه آسم بیماري التهابی رایج مزمن مجاري هوایی است که در حال حاضر حدود 300 میلیون نفر به آن مبتلا هستند و پیش بینی شده که تا سال 2025 حدود صد میلیون نفر دیگر نیز مبتلا شوند( 1 ). پاتوژنز آسم به-درستی شناخته نشده است و انواع سلولهاي التهابی نقش مهمی در آسم بازي میکنند( 2 ). برخی از مطالعات ارتباط مثبتی بین سطوح واسطههاي التهابی مانند اي وزینوفیل و ایمونوگلوبینE با شدت آسم نشان دادهاند( 3 4). در طول دو دهه گذشته تعداد زیادي از سایتوکین هاي دخیل در پاتوژنز آسم شناسایی شدند. در بین این سایتوکاینها نشان دادهشدهاست که اینترلوکین 13 نقش اصلی را در آسم دارد و مهار اینترلوکین 13 ممکن است در بیمارانی که مقاوم به درمان هستند مفید باشد. مهمترین نقش اینترلوکین 13 افزایش تمایز سلولهاي گابلت فعال شدن فیبروبلاستها افزایش واکنش برونشهها و تغییر تولید آنتی بادي توسط سلولهاي B از ایمونوگلوبین M به ایمونوگلوبینE میباشد. این اثرات با دقت در هر دو مدل حیوانی و اخیرا مدل انسانی مورد مطالعه قرار گرفته است( 5 ). همچنین مشخص شده که اینترلوکین 4 نقش کلیدي در پاتوژنز آسم دارد و سطح پروتي ین اینترلوکین 4 در
33 جنسی و مارکرهاي التهابی زنان... سرم و مایع لاواژ افراد مبتلا به آسم بالا م یباشد( 6 ). س نتز ایمونوگل وبینE به وسیله اینترل وکین 4 (IL-4) و اینترل وکین 13 (IL-13) تنظیم میشود( 5 ). اینترلوکین 5 نیز به عنوان خ صا ترین سایتوکین در افزایش اي وزینوفی ل به رسمیت شناخته شده است( 7 ) و نقش محوري در پاتوژنز آسم دارد. سطح بالاي اینترلوکین 5 در خون افراد مبیتلا به آسم حاد آسم خفیف و متوسط مداوم آتوپیک و غیر آتوپیک گزارش شده است( 8 ). هورمون هاي جنسی زنانه نقش مهمی در افزایش واسطه هاي التهابی والتهاب مجراي هوایی دارند. شواهد قابل توجهی نشان میدهد که آسم در مردان قبل از بلوغ در مقایسه با زنان شایعتر است اما بعد از بلوغ در زنان شیوع بیشتري دارد( 9 ) به گونهاي که شیوع آسم تقریبا 50 در زنان بیشتر از مردان است( 10 ). استروژن نقش مهمی در ایجاد تفاوت در بروز آسم بین زنان و مردان دارد. اما بر اساس نتایج ضد و نقیض نقش آن به طور کامل روشن نشده است( 11 ). بر اساس گزارشات اراي ه شده استروژن و پروژسترون در دو مسیر مجزا یکی به عنوان عامل پیش التهاب و دیگري به عنوان عامل ضد انقباض مجاري تنفسی عمل میکنند( 11 12). استروژن میتواند در هر مرحله از حساسیت آلرژیک از قبیل اراي ه آنتی ژن قطبش سلولهاي کمکی تی نوع دو (Th2) تغییر ایزوتیپ به ایمونوگلوبین E و دگرانولاسیون ماست سلها تنظیم مهاجرت چسبندگی بقا و دگرانولاسیون اي وزینوفیلها از طریق گیرندههاي استروژنی اثرات بالقوه داشته باشد( 11, 13). پروژسترون نیز در افزایش تمایز سلولهاي کمکی T به سمت Th2 و التهاب اي وزینوفیلیک مجراي هوایی از طریق افزایش تولید اینترلوکین 5 نقش دارد( 14 15). امروزه یکی از روشهاي شناخته شده براي درمان بیماران آسمی بازتوانی ورزشی است( 16 ). مطالعات قبلی نشان دادند که افزایش سطح آمادگی جسمانی در بیماران آسمی از اهمیت بالایی برخوردار است به این دلایل که ورزش موجب بهبود عملکرد ریوي( 17 ) عوامل روانی( 18 ) و کنترل آسم( 19 ) میگردد. اخیرا برخی از مطالعات به اثرات ضد التهابی ورزش در بیماران آسمی نیز اشاره کردهاند( 20 21). از طرفی ورزش جزو عواملی است که می تواند سطوح سرمی هورمونهاي جنسی را تحت تاثیر قرار دهد( 22 ). پیشنهاد شده است که ورزش با شدت متوسط ممکن است منجر به سرکوب عملکرد مرحله لوتي ال( 23 ) و یا تغییر متابولیتهاي استروژن گردد( 24 ). بسیاري از محققان اثر ورزش درمانی در کنار دارو درمانی را در آسم به طور گسترده مورد مطالعه قرار داده اند و برخی از این مطالعات اثرات مثبت تمرینات هوازي را در کاهش مارکرهاي التهابی از قبیل نیتریک اکسید بازدمی اي وزینوفیل خلط پروتي ین واکنشگر C اینترلوکین 6 و TNF-α نشان داده اند( 21 25). ولی مطالعات محدود و انگشت شماري اثر تمرینات هوازي را درسطح سرمی سایتوکاین هاي التهابی( 20 ) و اي وزینوفی ل خ ون محیط ی وس طح س رمی ایمونوگلوبین E تام( 25 ) بیماران آسمی بررسی کردهاند و در این مطالعات محدود با وجود نمونه هاي آزمودنی زن چرخه قاعدگی کنترل نشده و اثر هورمونهاي جنسی در مارکرهاي التهابی نادیده گرفته شده است. درحقیقت هیچ مطالعه داخلی و خارجی یافت نشد که ارتباط بین سطوح سرمی هورمونهاي جنسی را با سطوح سرمی مارکرهاي التهابی زنان مبتلا به آسم بررسی نماید. لذا با توجه به ارتباط بین هورمونهاي جنسی و واسطه هاي التهابی و اثر تمرینات هوازي بر این دو عامل در بیماران آسمی مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرینات هوازي مطابق دستورالعمل طبورزشی کالج آمریکا (ACSM) American College of) (Sports Medicine به همراه تمرینات تنفسی بر تغییرات هورمونهاي جنسی و مارکرهاي خونی التهاب مجاري تنفسی و تغییرات حجم بازدمی قوي در ثانیه اول (% 1 (FEV درفاز لوتي ال زنان مبتلا به آسم انجام شد. روش کار از بین بیماران آسمی مراجعه کننده به دو مرکز درمانی شهرستان ارومیه 24 زن آسمی غیر یاي سه به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. زنان انتخاب شده داراي آسم خفیف تا متوسط و دوره جنسی
34 اعظم زرنشان و همکاران منظم بودند که در شش ماه اخیر هیچ گونه فعالیت بدنی منظم بیماریهاي مهم قلبی عروقی سایر بیماریهاي ریوي بیماریهاي عفونی و یا شرایطی که با شرکت در تمرین تداخل داشته باشد نداشتند. براي تعیین اواسط فاز لوتي ال دوره جنسی بیماران به مدت سه ماه تحت کنترل قرار گرفتند. با مشخص شدن دوره جنسی بیماران زمان تخمکگذاري بر اساس دستوالعمل تست تخمکگذاري (14 (Max مشخص شد. اواسط فاز لوتي ال هفت الی هشت روز بعد از تخمکگذاري تعیین شد (روز 21 در دوره جنسی 28 روزه). تمامی آزمودنیهاي شرکت کننده در مطالعه از لحاظ سلامت عمومی توسط پزشک تا یید شدند و تمام جنبه هاي استفاده از نمونه هاي انسانی توسط کمیته اخلاقی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه تصویب شد. از تمامی بیماران رضایت نامه کتبی آگاهانه مطابق با اصول اساسی بیانیه هلسینکی (اصول اخلاقی در پژوهشهاي پزشکی بر روي انسان) به دست آمد. همچنین بیماران به وسیله بیمه نامه سلامت مدنی تحت بیمه قرار گرفتند. بیماران پس از خونگیري و اندازهگیریهاي اولیه در فاز مید لوتي ال داوطلبانه در دو گروه تمرین (13 تن) و کنترل (11 تن) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرینات هوازي شدت متوسط با تردمیل هفته اي 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه تمرین متشکل از 15 دقیقه گرم کردن 30 دقیقه راه رفتن روي تر دمیل با شدت 60 الی 80 درصد حداکثر ضربان قلب و در پایان 15 دقیقه سرد کردن به همراه تمرینات تنفسی بود. شروع تمرین در دو هفته اول با 60 درصد حداکثر ضربان قلب بود و افزایش تدریجی شدت تمرین طی جلسات بعدي (افزایش 5 درصدي فرکانس قلبی تا 80 درصد حداکثر ضربانقلب) به صورت افزایش شیب و سرعت تردمیل بود. شدت تمرین با استفاده از ضربان سنج پولار کنترل میشد. در مطالعه ي حاضر به منظور اجراي برنامه تمرینی استراتژي هاي لازم براي حفظ سلامتی بیمارن آسمی طبق دستورالعمل هاي طب ورزشی کالج آمریکا (ACSM) صورت گرفت. از آنجا که مشکل اساسی بیماران آسمی هنگام تمرین بروز آسم ناشی از ورزش در اثر خشک شدن مجاري تنفسی است عمده ملاحضات بر این اساس بود که هنگام تمرین تنفس از طریق بینی تا حد امکان به صورت دم از راه بینی و بازدم از راه دهان صورت بگیرد و آزمودنیها از گرم کردن طولانی مدت و نوشیدن مقدار زیادي آب قبل و بعد از تمرین استفاده کنند. در این مطالعه تمرینات تنفسی به صورت حرکات کششی و ایزوتونیک به همراه کنترل تنفس (دم از بینی و بازدم از دهان) اجرا شد. یک تن از آزمودنیهاي گروه تمرین و دو تن از گروه کنترل به دلیل کامل نکردن پروتکل از مطالعه حذف شدند و در پایان مطالعه 12 تن در گروه تمرین و 9 تن در گروه کنترل مطالعه را به پایان رساندند. پس از اتمام 12 هفته تمرین خونگیري و اندازه گیریهاي ثانویه در اواسط فاز لوتي ال هر کدام از آزمودنیها با رعایت شرایط اندازه گیري هاي اولیه تکرار شد. 10 سی سی نمونه خونی ناشتا در هفت الی هشت صبح براي اندازه گیري سطح سرمی ایمونوگلوبین E اینترلوکین 5 اینترلوکین 4 اینترلوکین 13 و درصد اي وزینوفیل خون محیطی به عنوان بیومارکرهاي خونی التهاب مجراي تنفسی و هورمونهاي جنسی (استروژن و پروژسترون) جمع آوري شد. سطح ایمونوگلوبینE به روش کمی لومینسانس (دستگاه ایمولایت زیمنس آمریکا system) immunoassay USA) ((Siemens, درصد اي وزینوفیل با روش CBC-PBS و غلظت سرمی هورمونهاي جنسی به وسیله دستگاه کمی لومینسانس لیازون (دیاس ورین) آلم ان Inestrument) (Diasorin)- Chemiluminescense Liaison (Germany اندازه گیري شدند. دو سی سی از نمونه سرم براي اندازه گیري اینترلوکین ها در دماي منفی 20 درجه منجمد و نگهداري شد و بعد از اتمام پروتکل به آزمایشگاه منتقل شد و با استفاده از روش ساندویچ الایزا و با استفاده از کیت Eastibiopharm) ایالات متحده) سنجیده شد. حجم بازدمی قوي در ثانیه اول (% 1 (FEV به وسیله دستگاه اسپیرومتري ST-95 (Model Fukuda. Sanjo. Spiroanalayzer, Japan) اندازهگیري شد. به دلیل اثر داروهاي آسمی در مجلهعلوم پزشکی رازي دوره 24 شماره 158 مرداد 1396
35 جنسی و مارکرهاي التهابی زنان... حجم بازدمی قوي در ثانیه اول (% 1 (FEV زمان و دوز مصرفی دارو براي هر بیمار در اندازه گیریهاي قبل و بعد پروتکل ثابت بود. در مطالعه حاضر پس از بررسی توزیع طبیعی دادهها با استفاده از آزمون کلموگروف-اسمیرونوف (K-S) تغییرات درون گروهی در پیش و پس آزمون با استفاده از t-test وابسته مقایسه شد. مقایسه تغییرات دو گروه بعد از 12 هفته برنامه تمرینی با استفاده از t-test مستقل انجام شد. ارتباط بین متغییرها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. از رگرسیون خطی براي تعیین ارتباط بین تغییرات پروژسترون و تغییرات اینترلوکین 5 در پیش و پس تمرین استفاده شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 و در سطح آلفاي پنج درصد تحلیل شدند. یافتهها زنان آسمی شرکت کننده در مطالعه حاضر به طور میانگین داراي 34/7±6/6 سال سن مدت ابتلا به آسم 9/4±5 سال و دوره جنسی ±2/98 29/28 روز بودند که تغییرات متغییرها در هر دو گروه بعد از 12 هفته تمرینات هوازي در جدول شماره 1 نشان داده شده است. بر اساس آزمون تی تست وابسته گروه تمرین کاهش معنیداري را در سطح سرمی اینترلوکین 5 بعد از 12 هفته تمرینات (29 /9/12±2 پیکوگرمبرمیلیلیتر) در مقایسه با قبل از تمرینات (11/27±3/24 پیکوگرم برمیلیلیتر) نشان داد (0/05>p). همچنین در مقایسه تغییرات سطح سرمی اینترلوکین 5 بین دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معنیداري بر اساس آزمون تی تست مستقل مشاهده شد (3/87-=t,0/001=p) (جدول 1). در خصوص سطح سرمی اینترلوکین 4 نیز نتایج مشابه اینترلوکین 5 بود. در گروه تجربی سطح سرمی اینترلوکین 4 بعد از 12 هفته تمرین (14/09 پیکوگرم بر میلیلیتر) در مقایسه با قبل از تمرین (11/74 پیکوگرم بر میلی لیتر) کاهش معنیداري یافت (0/004=p) و تفاوت معنیداري بین تغییرات سطح سرمی اینترلوکین جدول 1- تغییرات هورمونهاي جنسی و مارکرهاي التهابی قبل و سه ماه بعد از برنامه تمرینی در گروههاي تمرین و کنترل استروژن( pg/ml ) پروژسترون( ng/ml ) اینترلوکین (pg/ml)5 اینترلوکین (pg/ml)4 اینترلوکین (pg/ml)13 سطح ایمونوگلوبین (IU/ml) E اي وزینوفیل خون محیطی(%) حجم بازدمی قوي در ثانیه اول(%) قبل 123/8±81/9 11/2±4/5 11/27±3/24 14/09±4/2 8/57±4/07 139/6±135 3/6±2/2 70±18 گروه تمرین بعد 108±83/9 8/2±2/8 9/12±2/29 11/74±3/9 8/16±3/96 151/8±162 4±2/6 79/6±11/8 گروه کنترل p ** *p 0/379 0/032 0/001 0/004 0/405 0/745 0/508 0/038 قبل 113±40/7 9/2±4/1 9/25±2/95 13/67±5/3 7/61±5/14 100±113/2 2/9±1/4 72/6±16/7 بعد 114/9±20/7 8/7±2/4 9/22±3/15 14/57±4/89 7/44±4/63 139±106/2 5/4±3/4 72±15/3 0/449 0/201 0/001 0/026 0/366 0/673 0/114 0/039 *p 0/889 0/708 0/937 0/503 0/712 0/443 0/083 0/899 p*: معنی دار بر اساس تی تست زوجی- مقایسه پیش و پس تمرین در هر گروه p**: معنی داري بر اساس تی تست مستقل براي مقایسه تغییرات پیش و پس تمرین بین دو گروه سطح معنی داري: 0/05>p جدول 2- ارتباط بین تغییرات هورمونهاي جنسی و مارکر هاي التهابی بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در گروه تمرین تغییرات اینترلوکین 5 تغییرات اینترلوکین 4 تغییرات اینترلوکین 13 تغییرات ایمونوگلوبین E تغییرات درصد اي وزینوفیل R -0/355-0/049-0/053 0/339 0/152 تغییرات استروژن R 0/705 0/091 0/012 0/165 0/272 p 0/257 0/880 0/869 0/199 0/637 تغییرات پروژسترون p *0/01 0/778 0/970 0/608 0/393
36 اعظم زرنشان و همکاران 0.5 0-0.5-1 -1.5-2 -2.5-3 -3.5-4 -4.5 15 -تغییرات -10-5 0 5 10 اینترلوکین 5 (0/497= 2 R) بیان میگردد. البته در مطالعه حاضر به دلیل اینکه حجم نمونه کوچک م باشد مقدار مجذور R تعدیل شده در نمونه (44/7= 2 (AR برآورد تعدیلتر و واقعیتري نسبت به مجذور R اري ه می دهد بنابراین گفته می شود در مطالعه حاضر 44/7 درصد از تغییرات اینترلوکین 5 بر اساس تغییرات پروژسترون قابل پیش بینی است که در واقع مقدار متوسطی می باشد ) نمودار 1). قابل ذکر است که در گروه کنترل هیچ کدام از متغییرها بعد از 12 هفته مطالعه تغییر معنیداري نشان نداد (جدول 1). y = 0.1985x - 1.1769 R² = 0.4971 Series1 Linear (Series1) نمودار 1- برآورد تغییرات اینترلوکین 5 بر اساس تغییرات پروژسترون با مدل رگرسیون خطی 4 بین دو گروه مشاهده شد (p=0/026 t=-2/68) (جدول 1). درصد حجم بازدمی قوي در ثانیه اول (FEV1%) در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بعد از 12 هفته برنامه تمرینی افزایش معنیداري نشان داد (0/039=p). بعد از برنامه تمرینی تغییرات معنی داري در سطح سرمی اینترلوکین 13 درصد اي وزینوفیل خون محیطی و سطح سرمی ایمونوگلوبین E تام گروه تمرین مشاهده نشد ( p>0/05 ) و بر اساس آزمون ضریب همبستگی پیرسون در شرایط پایه بین هورمون پروژسترون و درصد اي وزینوفیل خون محیطی رابطه مثبت (0/61=r) و معنیداري (0/035=p) مشاهده شد. همچنین رابطه مثبت و معنیداري بین هورمون پروژسترون و سطوح اولیه اینترلوکین (0/001=p 5 0/91=r) دیده شد. بر اساس نتایج حاصله و اراي ه شده در جدول شماره 2 تنها بین تغییرات پروژسترون و تغییرات اینترلوکین 5 ارتب اط معن یداري وج ود داشت (0/01=p 0/705=r). با توجه به اینکه جهت رابطه بین تغییرات دو متغییر مثبت می باشد بیانگراین است که کاهش هورمون پروژسترون همراه با کاهش اینترلوکین 5 بوده است (جدول 2). همچنین بر اساس نتایج حاصله از آزمون رگرسیون خطی مشخص شد که تغییرات هورمون پروژسترون اثر معنیداري در تغییرات سطح سرمی اینترلوکین 5 داشته است. قوت همبستگی بین تغییرات پروژسترون و اینترلوکین 5 به کمک مجذور R تغییرات پروژسترون بحث و نتیجهگیري درمطالعه حاضر بعد از 12 هفته تمرین هوازي سطح سرمی اینترلوکین 4 و اینترلوکین 5 به طور معنی دار کاهش یافت. این نتایج همسو با بسیاري از مطالعات حیوانی( 26 27) و مغایر با مطالعه بوید و همکاران (20) که تغییر معنیداري در سطح سرمی اینترلوکین 4 و 5 نمونههاي انسانی مشاهده نکردند میباشد. تفاوت در نتایج مطالعه حاضر با بوید و همکاران ممکن است مربوط به تفاوت در نوع شدت حجم تمرینات و زمان انجام تمرینات باشد. مدت و حجم تمرینات مطالعه حاضر بیشتر از تمرینات بوید بود و از تمرینات تنفسی در کنار تمرینات هوازي استفاده شده بود و همچن ین زم ان انج ام تمرین ات در عصر بود. مطالعات قبلی نشان داده اند که انجام تمرینات در مجلهعلوم پزشکی رازي دوره 24 شماره 158 مرداد 1396
37 جنسی و مارکرهاي التهابی زنان... عصر اثر بیشتري در کاهش مارکرهاي التهابی دارد( 28 ). در حال حاضر مطالعاتی که اثر تمرینات هوازي را در سطح سرمی اینترلوکین 4 و 5 بیماران آسمی بررسی نماید محدود می باشد و مطالعه بوید و همکاران در حل حاضر تنها مطالعه یافت شده در این زمینه میباشد( 20 ). البته برخی مطالعات دیگر وجود دارند که در آنها تمرینات هوازي نقش مفیدي در کاهش سطح سرمی 4 IL- بیماران مبتلا به رینیت آلرژیک( 29 ) و یا کاهش سلولهاي تولید کننده IL-4 خون ورزشکاران داراي آلرژي تنفسی داشت( 30 ). گذشته از اینکه مطالعات در خصوص اثر تمرینات هوازي در مارکرها و واسطههاي التهابی بیماران آسمی محدود است نتایج حاصل از این مطالعات متفاوت و متناقض نیز می باشد. چنانچه متعاقب تمرینات هوازي برخی مطالعات تغییر معنی داري در اي وزینوفیل خون افراد آسمی مشاهده نکردند( 20 ) ولی برخی دیگر کاهش معنی داري نشان دادند( 21 ). در مورد سطح سرمی ایمونوگلوبینE نیز موریرا و همکاران( 25 ) کاهش معنیدار و بوید و همکاران( 20 ) تغییر غیر معنیداري مشاهده کردند. در مطالعه حاضر سطح سرمی ایمونوگلوبین E و درصد اي وزینوفیل خون بعد از 12 هفته برنامه تمرینی هوازي در هر دو گروه تغییر معنیداري نداشت. این نتایج متناقض میتواند ناشی از تفاوت در شدت مدت و نوع تمرینات ورزشی سطح آمادگی جسمانی آزمودنیها و زمان انجام تمرین در صبح یا عصر( 28 ) زمان جمع آوري نمونه ها تاثیر فصل و آلرژي زاها( 31 ) و سطح هورمونهاي جنسی در دوره هاي مختلف جنسی باشد( 9 ). اگرچه کنترل آلرژيزاها از محدودیتهاي مطالعه حاضر بود اما مطالعه حاضر اقدام به کنترل چرخه قاعدگی و سطح هورمونهاي جنسی در زنان آسمی نمود و تمام اندازه گیریهاي مربوط به مارکرهاي التهابی را در یک فاز ثابت چرخه قاعدگی اندازه گیري کرد. بر این اساس مطالعه حاضر نشان داد که برخی واسطههاي التهابی از قبیل درصد اي وزینوفیل خون محیطی و اینترلوکین 5 با سطح سرمی هورمون جنسی پروژسترون ارتباط مثبت دارد. چنانچه بر اساس گزارشات قبلی سطح اي وزینوفیل با وضعیت هورمونی زنان تغییر میکند و پروژسترون میتواند واکنش بالاي اي وزینوفیلی ریه را افزایش دهد و در التهاب اي وزینوفیلیک مجراي هوایی از طریق افزایش تولید اینترلوکین 5 نقش داشته باشد( 9, 14). در مطالعه حاضر اثر و نقش هورمون پروژسترون بیشتر از هورمون استروژن نمایان شد. یکی از دلایل این امر ممکن است ناشی از سطوح بالاي پروژسترون در فاز لوتي ال به ویژه اواسط فاز لوتي ال چرخه قاعدگی باشد. همچنین نتایج مطالعات حیوانی نشان داده است که پروژسترون در تشدید بیماري آلرژیک مجراي تنفسی در مقایسه با استروژن نقش موثرتري دارد( 9 ). تا امروز ما مطالعهاي نیافتیم که ارتباط بین هورمونهاي جنسی و مارکرهاي التهابی خونی را در زنان آسمی بررسی کند ولی نقش و اهمیت هورمونهاي جنسی زنان در افزایش مارکرهاي التهابی مجراي تنفسی اخیرا توسط مطالعات زیادي بررسی شده است( 9 11). برخی گزارشات حاکی از آنند که علاي م آسم در زمان تغییرات هورمونی مانند بلوغ بارداري یاي سگی و در مرحله پیش از قاعدگی بدتر میشود. بر اساس این یافته منطقی است که هورمونهاي جنسی نقش مهمی در پیشرفت و تشدید آسم دارند. با این حال مکانیسم هاي زیربنایی بین هورمون هاي جنسی و عملکرد ریه در زنان به وضوح تعریف نشده است( 32 ). بعضی از مطالعات به بهبود عملکرد ریه در فاز لوتي ال زنان سالم به دلیل اثر گشادکنندگی عضلات صاف برونشه ها توسط هورمون پروژسترون اشاره کردهاند( 33 34). گفته ش ده ک ه یک ی از مک انیزمه اي گش ادکنندگی پروژسترون تحت تاثیر قرار دادن فعالیت گیرندههاي بتا آدرنرژیک است ولی در زنان آسمی علارغم افزایش هورمونهاي جنسی در فاز لوتي ال نظم الگوي چرخه طبیعی گیرندههاي بتا آدرنرژیک به هم میخورد( 35 ). اثر پروژسترون در عملکردهاي ریوي در زنان سالم و زنان آسمی متفاوت است. ویجینکا و همکاران( 32 ) نشان دادند که ارتباط بین حجم بازدمی قوي در ثانیه اول با هورمونهاي جنسی در زنان آسمی و غیر آسمی متفاوت است. بنابراین با توجه به اثرات متفاوت
38 اعظم زرنشان و همکاران هورمونهاي جنسی در عملکردهاي ریوي در زنان سالم و آسمی بررسی ارتباط بین ظرفیتهاي ریه با سطح هورمونهاي جنسی در زنان مبتلا به آسم به مطالعات بیشتر نیاز دارد. در مطالعه حاضر تمرینات هوازي به همراه تمرینات تنفسی همسو با مطالعات قبلی( 16 17) نقش موثري در افزایش حجم بازدمی قوي در ثانیه اول (% 1 (FEV داشت و ارتباط منفی و غیر معنیداري (0/271-= (p>0/05,r بین سطوح پروژسترون و حجم بازدمی قوي در ثانیه اول در هر دو گروه مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر همچنین ارتباط مثبت و معنی داري بین تغییرات هورمون پروژسترون و تغییرات سطح سرمی اینترلوکین 5 نشان داد. کاهش پروژسترون در کاهش سطح سرمی اینترلوکین 5 نقش داشت. اگر چه این اثر در سطح متوسط (44/7 درصد) بود ولی لزوم بررسی هورمونهاي جنسی و کنترل چرخه قاعدگی را در کنار مارکرهاي التهابی زنان نمایان میسازد. لذا کنترل دورههاي جنسی و چرخه قاعدگی زنان غیریاي سه در مطالعاتی که واسطههاي التهابی و عملکردهاي ریوي را در مراحل مختلف برنامه تمرینی ارزیابی می کنند ضرورري به نظر می رسد. البته به دلیل سابقه تحقیقاتی محدود در این زمینه نیاز به مطالعات گسترده آتی می باشد. بر اساس نتایج مطالعه حاضر و با توجه به اینکه پروژسترون درافزایش واسطههاي التهابی زنان آسمی نقش دارد و در اواسط فاز لوتي ال داراي بیشترین مقدار نسبت به سایر فازهاي چرخه قاعدگی است به نظر می رسد کاهش و شکست نقطه اوج این هورمون در اواسط فاز لوتي ال توسط برنامه تمرینات هوازي که هیج اثرات مضر جانبی ندارد میتواند مفید باشد. در کل بر اساس نتایج حاصل در این مطالعه 12 هفته برنامه تمرین هوازي با کاهش پروژسترون در اواسط فاز لوتي ال نقش موثري در کاهش اینترلوکین 5 داشت و حجم بازدمی قوي در ثانیه اول را بدون بدتر شدن وضعیت التهابی در زنان مبتلا به آسم بهبود بخشید. تقدیر و تشکر از تمامی زنان شرکت کننده در مطالعه حاضر که به مدت شش ماه صادقانه با ما همکاري کردند جناب آقاي مهندس جعفري و سرکار خانم دکتر ربیعی پور صمیمانه سپاسگزاري می نمایم. منابع 1. Freitas PD, Ferreira PG, da Silva A, Trecco S, Stelmach REA. The effects of exercise training in a weight loss lifestyle intervention on asthma control, quality of life and psychosocial symptoms in adult obese asthmatics: protocol of a randomized controlled trial. BMC pulmonary medicine. 2015;15(1):124. 2. Saba MA, Akbari H, Banihashemian SM, Jazayeri H, Talaei SA, Banihashemian SSh, et al. [Relationship between serum levels of IL-4 and IgE with disease severity in allergic asthma]. Feyz Journals of Kashan University of Medical Sciences. 2013;17(4). (Persian) 3. Afshari JT, Hosseini RF, Farahabadi SH, Heydarian F, Boskabady MH, Khoshnavaz R, et al. Association of the expression of IL-4 and IL-13 genes, IL-4 and IgE serum levels with allergic asthma. Iranian Journal of Allergy, Asthma and Immunology. 2007;6(2):69-72. 4. Massanari M, Holgate S, Busse W, Jimenez P, Kianifard F, Zeldin R. Effect of omalizumab on peripheral blood eosinophilia in allergic asthma. Respiratory medicine. 2010;104(2):188-96. 5. Evaristo KB, Saccomani MG, Martins MA, Cukier A, Stelmach R, Rodrigues MR, et al. Comparison between breathing and aerobic exercise on clinical control in patients with moderate-tosevere asthma: protocol of a randomized trial. BMC pulmonary medicine. 2014; 14(1):160. 6. Maes T, Joos GF, Brusselle GG. Targeting interleukin-4 in asthma: lost in translation? Am J Respir Cell Mol Biol. 2012;47(3):261-70. 7. Garcia G, Taillé C, Laveneziana P, Bourdin A, Chanez P, Humbert M. Anti-interleukin-5 therapy in severe asthma. Eur Respir Rev. 2013;22(129):251-7. 8. Joseph J, Benedict S, Safa W, Joseph M. Serum interleukin-5 levels are elevated in mild and moderate persistent asthma irrespective of regular inhaled glucocorticoid therapy. BMC pulmonary medicine. 2004;4(1):2. 9. Sathish V, Martin YN, Prakash Y. Sex steroid signaling: Implications for lung diseases. Pharmacology & therapeutics. 2015;150:94-108. 10. Tam A, Morrish D, Wadsworth S, Dorscheid D, Man SP, Sin DD. The role of female hormones on lung function in chronic lung diseases. BMC women's health. 2011;11(1):24. 11. Bonds RS, Midoro-Horiuti T. Estrogen effects in allergy and asthma. Curr Opin Allergy Clin Immunol. 2013;13(1):92. 12. Mannan SR, Begum N. Correlation of Serum مجلهعلوم پزشکی رازي دوره 24 شماره 158 مرداد 1396
39 جنسی و مارکرهاي التهابی زنان... estrogen metabolism in healthy premenopausal women. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 2013;22(5):756-64. 25. Moreira A, Delgado L, Haahtela T, Fonseca J, Moreira P, Lopes C, et al. Physical training does not increase allergic inflammation in asthmatic children. Eur Respir J.2008;32(6):1570-5. 26. Silva RA, Vieira RP, Duarte ACS, Lopes F, Perini A, Mauad T, et al. Aerobic training reverses airway inflammation and remodelling in an asthma murine model. European Respiratory Journal. 2010;35(5):994-1002. 27. Vieira RP, Claudino RC, Duarte ACS, Santos ÂB, Perini A, Faria Neto HC, et al. Aerobic exercise decreases chronic allergic lung inflammation and airway remodeling in mice. AJRCCM. 2007;176(9):871-7. 28. Lian XQ, Zhao D, Zhu M, Wang ZM, Gao W, Zhao H, et al. The influence of regular walking at different times of day on blood lipids and inflammatory markers in sedentary patients with coronary artery disease. Preventive medicine. 2014;58:64-9. 29. Fu H, Yu P. The effect of aerobic exercise on serum IL-4 and TNF-alpha of patients with allergic rhinitis. Journal of clinical otorhinolaryngology, head, and neck surgery. 2013;27(23):1321-3. 30. Del Giacco SR, Scorcu M, Argiolas F, Firinu D, Del Giacco GS. Exercise training, lymphocyte subsets and their cytokines production: experience of an Italian professional football team and their impact on allergy. BioMed research international. 2014;2014. 31. Panzner P, Malkusova I, Vachova M, Liška M, Brodska P, Růžičková O, et al. Bronchial inflammation in seasonal allergic rhinitis with or without asthma in relation to natural exposure to pollen allergens. Allergologia et immunopathologia. 2015;43(1):3-9. 32. Wegienka G, Hasiec E, Boushey H, Johnson CC, Strickler R, Zoratti E, et al. Studying forced expiratory volume at 1 second over menstrual segments in asthmatic and non-asthmatic women: assessing protocol feasibility. BMC research notes. 2012;5(1):261. 33. Gavali M, Gavali Y, Gadkari J, Patil K. Influence of menstrual cycle on lung functions in young healthy medical students. Int J Healthc Biomed Res. 2013;2:30-4. 34. Nandhini R, Subhashini A. Variation in the pulmonary functions with the phases of the menstrual cycle in adolescent females. J Clin Diagn Res. 2012;6(2):173-5. 35. Stanford KI, Mickleborough TD, Ray S, Lindley MR, Koceja DM, Stager JM.Influence of menstrual cycle phase on pulmonary function in asthmatic athletes. Eur J Appl Physiol. 2006;96(6):703-10. Level of Progesterone with Peak Expiratory Flow Rate (PEFR) in Different Phases of Menstrual Cycle. AKMMC J. 2012;3(1):6-9. 13. Keselman A, Heller N. Estrogen signaling modulates allergic inflammation and contributes to sex differences in asthma. Frontiers in immunology. 2015;6:568. 14. Hellings P, Vandekerckhove P, Claeys R, Billen J, Kasran A, Ceuppens J. Progesterone increases airway eosinophilia and hyperresponsiveness in a murine model of allergic asthma. ClinExpAllergy. 2003;33(10):1457-63. 15. Piccinni MP, Giudizi MG, Biagiotti R, Beloni L, Giannarini L, Sampognaro S, et al. Progesterone favors the development of human T helper cells producing Th2-type cytokines and promotes both IL-4 production and membrane CD30 expression in established Th1 cell clones. J Immunol. 1995;155(1):128-33. 16. Zolaktaf V, Ghasemi GA, Sadeghi M. Effects of exercise rehab on male asthmatic patients: aerobic verses rebound training. Int J Prev Med. 2013;4(Suppl 1):S126. 17. Farid R, Azad FJ, Atri AE, Rahimi MB, Khaledan A, Talaei-Khoei M, et al. Effect of aerobic exercise training on pulmonary function and tolerance of activity in asthmatic patients. Iranian Journal of Allergy,Asthma and Immunology. 2005;4(3):133-8. 18. Mendes FA, Gonçalves RC, Nunes MP, Saraiva-Romanholo BM, Cukier A, Stelmach R, et al. Effects of aerobic training on psychosocial morbidity and symptoms in patients with asthma: a randomized clinical trial. CHEST Journal. 2010;138(2):331-7. 19. Dogra S, Kuk J, Baker J, Jamnik V. Exercise is associated with improved asthma control in adults. Eur Respir J. 2011;37(2):318-23. 20. Boyd A, Yang CT, Estell K, Tuggle C, Gerald LB, Dransfield M, et al.feasibility of exercising adults with asthma: a randomized pilot study. Allergy, Asthma & Clinical Immunology. 2012;8(1):13. 21. Mendes F, Almeida FM, Cukier A, Stelmach R, Jacob-Filho W, Martins MA, et al. Effects of aerobic training on airway inflammation in asthmatic patients. Med Sci Sports Exerc. 2011;43(2):197-203. 22. Sabbour A, ElDeeb A, Elithy A. Effect of Treadmill Training on Premenstrual Symptoms, Hormonal and Haematological Parameters in Young Females. Bull. Fac. Ph. Th. Cairo Univ. 2012;17(1). 23. Bernstein L, Ross R, Lobo R, Hanisch R, Krailo M, Henderson B. The effects of moderate physical activity on menstrual cycle patterns in adolescence: implications for breast cancer prevention. Br. J. Cancer. 1987;55(6):681. 24. Smith AJ, Phipps WR, Thomas W, Schmitz KH, Kurzer MS. The effects of aerobic exercise on
Original Article Effect of aerobic exercise training on sex hormones and markers of inflammation in asthmatic women *Azam Zarneshan, PhD student, Department of Exercise Physiology, Faculty of Sport Science, Urmia University, Urmia, Iran (*Corresponding author). zarneshan@azaruniv.ac.ir Mohammadreza Zolfaghari, Assistant Professorof Exercise Physiology, Department of Exercise Physiology, Faculty of Sport Science, Urmia University, Urmia, Iran. zolfaghari60@gmail.com Mahdia Gholamnejad, Assistant Professor, Department of Internal Medicine, Faculty of Medicine, Urmia University of Medical Sciences, Urmia, Iran. gholamnejadm@gmail.com Mehdi Yousefi, Assistant Professor, Department of Immunology, Faculty of Medicine,Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran. mehdi_yusefi@yahoo.com Abstract Background: After puberty, asthma becomes more prevalent and severe in women as compared to men. Researchers are suggesting a role for sex hormones impact on inflammatory mediators. Physical activity decreases inflammation and sex hormone levels and improves pulmonary functions in asthmatic patients. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of 12 weeks of aerobic exercise training on sex hormones and blood markers of airway inflammation in mid-luteal phase of asthmatics women. Methods: The present study is of semi-experimental type wherein 24 women with mild to moderate asthma and regular menstrual cycles were selected and divided into two groups including exercise (n=13) and control (n=11) groups. The exercise group performed aerobic exercise training, three times a week, 60 minutes each session. Before and after the last training session and in mid luteal phase, estrogen, progesterone and blood inflammatory markers were measured. The research data analyzed using the dependent and independent t test, Pearson s correlation coefficient and linear regression. Results: Twenty-one subjects (12 in exercise and 9 in control) completed the protocol. A significant decrease in serum IL-5 (p=0.001, t=-3.87), IL-4 (p= 0.026, t= - 2.68), and FEV1 (p=0.039, t=2.22) was observed following the 12 weeks of training in the exercise group compared to the control group. Linear regression model revealed that changes in progesterone concentration significantly contributed to the change in serum Il-5 levels (p=0.01, t=3.14, R2=0.497). Conclusion: The present study indicates that 12 weeks of aerobic exercise training could play a useful role in the decreases of some inflammatory markers by changing levels of progesterone. Keywords: Aerobic exercise, Asthmatic women, Estrogen, Progesterone, Inflammatory markers Razi Journal of Medical Sciences Vol. 24, No. 1587, Jul-Aug 2017 40